مردمک سفید به قلم سحر حاجیوند
پارت سی و هشتم
زمان ارسال : ۸۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
یک ساعت بعد خانوادهی امامی که رفتند توی اتاق نشستم و خودم را با مقالهی نیمه کارهی سهراب مشغول کردم. ته رفتارهای دایی یک ناملایمتی بود که دلیلش را نمیدانستم.
صبح که چشمهایم را باز کردم برخلاف همیشه سمآء توی رختخوابش خواب بود. آنقدر معصوم ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مریم گلی
60مشاور یعنی امین ،من نمیدونم واقعا وقتی پای عشق وسط بیاد آدمها باید تعهد کاری شونو فراموش کنن ،دکتر رستمی با این کارش خودشو و کارشو زیر سوال بود ،به امید روزی که پارت ها روزانه بشه ممنونم نویسنده جان